limberدیکشنری انگلیسی به فارسیلیبره، تمرین نرمش کردن، خم کردن، تا کردن، خمیده کردن، خمیده، مطیع، تاشو، خم شو، نرم
limberدیکشنری انگلیسی به فارسیلیبره، تمرین نرمش کردن، خم کردن، تا کردن، خمیده کردن، خمیده، مطیع، تاشو، خم شو، نرم