leechدیکشنری انگلیسی به فارسیپیاز، زالو، خفاش خون اشام، حجامت، انگل، اسباب خون گیری، مزاحم، خون اشام، شفاء دادن، پزشکی کردن، زالو انداختن
سامانۀ اطلاعات زمینland information systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای اطلاعاتی برای ذخیرهسازی و بهکارگیری و بازیابی اطلاعات مربوط به نقشهبرداری ثبتی و کاربری زمین اختـ . ساز 2 LIS