leadsدیکشنری انگلیسی به فارسیمنجر می شود، سرب، هدایت، رهبری، تقدم، سبقت، مدرک، شاقول گلوله، سر پوش، پیش افت، راه آب، راهنمایی، رهبری کردن، سوق دادن، هدایت کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بردن، بران داشتن، راهنمایی کردن
سنگماسۀ خردهسنگیlitharenite, lithic areniteواژههای مصوب فرهنگستانسنگماسهای که بیش از 25 درصد آن از قطعات خردهسنگی، کمتر از 10 درصد آن از فلدسپار و کمتر از 75 درصد آن از کوارتز و کوارتزیت و چرت تشکیل شده است
لاشبرگlitter, forest litterواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ سطحی کف جنگل که در مرحلۀ پیشرفتۀ تجزیه قرار ندارد و معمولاً از انواع برگها ازجمله برگهای سوزنی و سرشاخهها و ساقهها و پوست درختان و میوههایی که بهتازگی فروافتاده تشکیل شده است