بار زندهlive loadواژههای مصوب فرهنگستاندر طراحی واگن، باری که ممکن است نیروهای خارجی مانند توشهها و مسافران به سازۀ واگن وارد آورند
liveدیکشنری انگلیسی به فارسیزنده، زندگی کردن، زیستن، زنده بودن، منزل کردن، سکون کردن، دایر، سرزنده، موثر
liveدیکشنری انگلیسی به فارسیزنده، زندگی کردن، زیستن، زنده بودن، منزل کردن، سکون کردن، دایر، سرزنده، موثر