loatheدیکشنری انگلیسی به فارسیلعنتی، نفرت داشتن از، بیزار بودن، بد دانستن، منزجر بودن، بیزار کردن، مشمئز شدن
لوعتلغتنامه دهخدالوعت . [ ل َ ع َ ] (ع اِمص ) سوزش . حُرقه . (مهذب الاسماء). سوزش دل از عشق . (غیاث ). سوزش و سوختن دل از عشق . التیاع .سوزش عشق دل را. (بحرالجواهر). سوزش دل . (دهار). سوزش درون و رنج و تعب از عشق و دوستی یا از اندوه و بیماری . || سیاهی سرپستان . (منتهی الارب ).
لوهتلغتنامه دهخدالوهت . [ هَِ ] (اِخ ) نام یکی از انهار هند. || نام موضعی به هند. || نام کوهی به هند. || نام حوضی در دامنه ٔ کوه لوهت به هند.رجوع به ماللهند بیرونی ص 124، 129، 153 و <span cla
loadدیکشنری انگلیسی به فارسیبار، محموله، بار الکتریکی، کوله بار، مسئوليت، عملکرد ماشین یا دستگاه، بار کردن، بار زدن، پر کردن، گرانبار کردن، بار گیری شدن، تفنگ یا سلاحی را پر کردن
لوعتفرهنگ فارسی عمید۱. ناشکیبایی و بیآرامیکردن.۲. سوزش قلب و رنج و سختی از عشق یا از اندوه یا از مرض.
loathesدیکشنری انگلیسی به فارسینفرت، نفرت داشتن از، بیزار بودن، بد دانستن، منزجر بودن، بیزار کردن، مشمئز شدن
loathesدیکشنری انگلیسی به فارسینفرت، نفرت داشتن از، بیزار بودن، بد دانستن، منزجر بودن، بیزار کردن، مشمئز شدن