پوشش موضعی متناهیlocally finite coveringواژههای مصوب فرهنگستانپوششی از یک فضای توپولوژیکی بهطوریکه هر نقطۀ فضا یک همسایگی دارد که فقط تعداد متناهی از عنصرهای آن پوشش را قطع میکند
پوشش موضعی متناهیlocally finite coveringواژههای مصوب فرهنگستانپوششی از یک فضای توپولوژیکی بهطوریکه هر نقطۀ فضا یک همسایگی دارد که فقط تعداد متناهی از عنصرهای آن پوشش را قطع میکند
جبر موضعیمتناهیlocally finite algebraواژههای مصوب فرهنگستانجبری که هر زیرجبر متناهیمولد آن متناهیبُعد است
فضای موضعیفشردهlocally compact spaceواژههای مصوب فرهنگستانیک فضای توپولوژیکی که هر نقطۀ آن دارای یک پایۀ موضعیفشرده است
گروه موضعیفشردهlocally compact groupواژههای مصوب فرهنگستانگروهی که بهعنوان یک فضای توپولوژیکی، موضعیفشرده است
محلیمنقرضextirpated, locally extinctواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گونهای که دیگر در بخشی از گسترة خود زندگی نمیکند