longدیکشنری انگلیسی به فارسیطولانی، اشتیاق داشتن، میل داشتن، ارزوی چیزی را داشتن، مناسب بودن، گذشته از وقت، بلند، دراز، طویل، دیر، کشیده، مدید، مفصل، متوالی، ژرف
موج طولیlongitudinal waveواژههای مصوب فرهنگستانهمان موج P است که با توجه به همراستا بودن ارتعاش ذرات و انتشار موج به این نام نیز خوانده میشود
longدیکشنری انگلیسی به فارسیطولانی، اشتیاق داشتن، میل داشتن، ارزوی چیزی را داشتن، مناسب بودن، گذشته از وقت، بلند، دراز، طویل، دیر، کشیده، مدید، مفصل، متوالی، ژرف
prolongدیکشنری انگلیسی به فارسیطولانی تر، طولانی کردن، امتداد دادن، دراز کردن، امتداد یافتن، بتاخیر انداختن، بطول انجامیدن، ممتد کردن، طول دادن