لوته، بخش کردن، سهم بندی کردن، تقسیم بندی کردن، جور کردن
منفجر شد، ریشخند کردن، سرفرود آوردن، بیشعور دانستن، ولگردی کردن
غارت شده، غارت کردن، چاپیدن
آخرین، بعدی
طول کشید، طول کشیدن، دوام داشتن، دوام کردن، به درازا کشیدن، پایستن
لوتا لاتا
coplotted
بلوط، لکه دار کردن یا شدن
بدون شک
خالی از سکنه
پیچیده شده، سازش کردن