lowerدیکشنری انگلیسی به فارسیپایین تر، اخم، ترشرویی، پایین اوردن، کاستن از، تخفیف دادن، تنزل دادن، فروکش کردن، اخم کردن، خرد شدن، پست تر، هوای گرفته و ابری
loweringدیکشنری انگلیسی به فارسیپایین آوردن، پایین اوردن، کاستن از، تخفیف دادن، تنزل دادن، فروکش کردن، اخم کردن، خرد شدن
lowersدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش می یابد، پایین اوردن، کاستن از، تخفیف دادن، تنزل دادن، فروکش کردن، اخم کردن، خرد شدن