lockedدیکشنری انگلیسی به فارسیقفل شده است، قفل کردن، قفل شدن، بستن، بغل گرفتن، راکد گذاردن، بوسیله قفل بسته ومحکم شدن
اجرای زخمهایpizzicato (it.), pizz., pluckedواژههای مصوب فرهنگستاندستور یا شیوۀ خاصی از نوازندگی در سازهای کمانهای که در آن به جای کمانه کشیدن سیمها با انگشت سبابه کشیده میشوند متـ . زخمهای
pluckedدیکشنری انگلیسی به فارسیپاره شده، کندن، چیدن، کشیدن، گلچین کردن، لخت کردن، ناگهان کشیدن، بصدا در اوردن