launchedدیکشنری انگلیسی به فارسیراه اندازی شد، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
هواپرتابair-launchedواژههای مصوب فرهنگستانراکت یا موشک هدایتشونده یا مشابه آنها که از هواگردِ درحال پرواز پرتاب میشود یا به این منظور طراحی شده است
موشک دوشپرتابshoulder-launched missileواژههای مصوب فرهنگستانموشکی که برای هدفگیری و شلیک، پرتابگر آن را روی شانه قرار میدهند