جایمان لَتیprovenience lotواژههای مصوب فرهنگستانکوچکترین واحد فضایی در تعیین جایمان و ثبت و ضبط دادههای دوبعدی برای یافتههای سطحی و سهبعدی برای یافتههای کاوش
لت لتلغتنامه دهخدالت لت . [ ل َ ل َ ] (ص مرکب ) لخت لخت . پاره پاره : جغد که با باز و با کلنگان پردبشکندش پر و مرز گردد لت لت . عسجدی . ... دارد چو... خواجه ش لت لت ریشی دارد چو ماله آلوده به بت .عماره
حلاّلیتافزاlyotrope, lyotropic agentواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ سومی که برای افزایش حلپذیری یک مادۀ کمحلشونده به محلول اضافه میشود
حلاّلیتافزاییlyotropyواژههای مصوب فرهنگستانافزایش حلپذیری یک ماده در حلاّلی که بهخوبی در آن حل نمیشود، با کمک یک مادۀ سوم
سری حلاّلیتافزاlyotropic series, Hofmeister seriesواژههای مصوب فرهنگستانیک سری از یونها با ترتیبی کاهنده که بر رفتار پراکنههای کلوئیدی تأثیر میگذارد