ماخاونلغتنامه دهخداماخاون . [ وَ ] (اِخ ) بقول ابن الندیم او پدر نیقوماخس پدر ارسطو، حکیم معروف است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 54 و تاریخ الحکماء قفطی ص 32 شود.
مشحونلغتنامه دهخدامشحون . [ م َ ] (ع ص ) پرکرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). پرشده . انباشته شده . بارشده . ممتلی . (از ناظم الاطباء). آکنده و بر سرآمده . پر. مملو : وآیة لهم انا حملنا ذریتهم فی الفلک المشحون . (قرآن 41/36). یافت محلت و سر
مشعونلغتنامه دهخدامشعون . [ م َ ] (ع ص ) شَعر مشعون ؛ موی پراکنده و ژولیده . || مجنون و مشعون از اتباع است . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).