لغتنامه دهخدا
مخلوق . [ م َ ] (ع ص ) آفریده شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). آفریده . (دهار). آفریده شده و ساخته شده . (ناظم الاطباء). ج ، مخلوقات و مخلوقین : به مدحت کردن مخلوق روی خویش بشخودم نکوهش را سزاوارم که جز مخلوق نستودم . <p