سست پیمانلغتنامه دهخداسست پیمان . [ س ُ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) بی ثبات درعهد و شرط و پیمان شکن . (ناظم الاطباء) : نه رفیق مهربان است حریف سست پیمان که به روز تیرباران سپر بلا نباشد. سعدی (کلیات چ فروغی ص <span c
نوترینوی میونیmuon neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه میون، نسل دوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
فراکِشَند مِهین میانگینmean high-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فراکِشَندها در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
فروکِشَند مِهین میانگینmean low-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فروکِشَندها در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله