متوردلغتنامه دهخدامتورد. [ م ُ ت َ وَرْ رِ ] (ع ص ) آینده به آب . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کم کم در آینده در شهر. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تورد شود.
متورطلغتنامه دهخدامتورط. [ م ُ ت َ وَرْ رِ ] (ع ص ) آن که در هلاکت افتد.(آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در هلاکت افتاده . (ناظم الاطباء). آن که به کار دشوار افتد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به اشکال افتاده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تورط شود.- <span cl
متورطفرهنگ فارسی معین(مُ تَ وَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به ورطه افتنده ، فرو رونده . 2 - به کار دشوار افتاده .
مترادلغتنامه دهخدامتراد. [ م ُ ت َ رادد ] (ع ص ) با یکدیگر نزاع کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || یکدیگر را دفع و طرد کننده ودور کننده . (ناظم الاطباء). || راضی به حل شرط. (ناظم الاطباء). راضی به فسخ بیع. (از اقرب الموارد). و رجوع به تراد شود. || آب بازگردنده از مجرای خود به سبب ما