متوجزلغتنامه دهخدامتوجز. [ م ُ ت َ وَج ْ ج ِ ] (ع ص ) روای حاجت خواهنده و جوینده آن را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که روای حاجت میخواهد و می یابد آن را. (ناظم الاطباء). و رجوع به توجز شود. || مشتری و خریدار. (ناظم الاطباء).
متوشزلغتنامه دهخدامتوشز. [ م ُ ت َ وَش ْ ش ِ ] (ع ص ) آماده گردنده بدی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آماده و مهیای بدی . (ناظم الاطباء). و رجوع به توشز شود.
متوجسلغتنامه دهخدامتوجس . [ م ُ ت َ وَج ْ ج ِ ] (ع ص ) آن که گوش دارد به آواز نرم . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که گوش میدهد و میشنودآواز نرم را. (ناظم الاطباء). و رجوع به توجس شود.