millsدیکشنری انگلیسی به فارسیکارخانه ها، ماشین، کارخانه، اسیاب، اسیاب کردن، کنگره دار کردن، عمل اسیاب کردن
میل در سالmils per yearواژههای مصوب فرهنگستانمقیاسی برای بیان آهنگ خوردگی سالانه برحسب عمق نفوذ یا نازک شدن فلز در مقیاس هزارم اینچ که با محاسبۀ میزان کاهش وزن نمونۀ فلزی در حین آزمون خوردگی تعیین میشود