لغتنامه دهخدا
مرت . [ م َ ] (ع ص ، اِ) دشت بی علف و بی گیاه . (از منتهی الارب ). زمین هموار که در او هیچ نبات نبود. (فرهنگ خطی ). زمین قفر بدون گیاه . مَروت . (از متن اللغة). زمین بی آب و گیاه .(المرصع). مفازةٌ بلانبات ، و گفته اند زمین که خاکش خشک نباشد اما بی آب و علف باشد. ج ، امرات و م