قاعدة ماکMac ruleواژههای مصوب فرهنگستانقاعدهای که بر اساس آن ژرفای چشمة بیهنجاری مغناطیسی با پهنای نمودار دامنههای آن پیوند پیدا میکند
مستندنماmockumentary, mock documentaryواژههای مصوب فرهنگستانفیلم داستانی که ظاهراً مستند است، اما بر رخدادهای واقعی استوار نیست
mocksدیکشنری انگلیسی به فارسیخجالتی، تمسخر، مسخره کردن، تقلید در اوردن، استهزاء کردن، دست انداختن، عقیم کردن، خندیدن
mocksدیکشنری انگلیسی به فارسیخجالتی، تمسخر، مسخره کردن، تقلید در اوردن، استهزاء کردن، دست انداختن، عقیم کردن، خندیدن