تکگوییsoliloquy, monolog 1/ monologue 1واژههای مصوب فرهنگستانسخنانی که یک شخصیت بهتنهایی بر روی صحنه بیان میکند
نمایش تکنفرهmonolog 2/ monologue 2, monodramaواژههای مصوب فرهنگستانصحنه یا نمایش کوتاهی که در آن یک بازیگر بهتنهایی به ایفای نقش میپردازد
پرحرفیدیکشنری فارسی به انگلیسیgabbiness, garrulity, garrulousness, loquacity, monolog, monologue, mouthiness, spate, volubility