ماجریلغتنامه دهخداماجری . [ ج َ را ] (ع اِ مرکب ) ماجرا. رجوع به ماجرا و معنی دوم «ما» در همین لغت نامه شود.
مازریلغتنامه دهخدامازری . [ زَ ] (اِخ ) محمدبن علی بن عمرالمازری مکنی به ابوعبداﷲ (453-536 هَ . ق .)محدث و از فقهای مالکی است . وی به مازر (در جزیره ٔ صقلیه ) منسوب است . او راست «المعلم » و «ایضاح المحصول فی برهان الاصول » و
میازریلغتنامه دهخدامیازری . [ م َ زِ ] (ص نسبی ) منسوب به میازر که جمع میزر است . رجوع به میزر و میازر شود.