muffsدیکشنری انگلیسی به فارسیکوپلینگ، دست پوش، دست گرم کن، بدبازیکن، خیط و پیت کردن، سرهم بندی کردن، سردواندن
mewsدیکشنری انگلیسی به فارسیمونس، میو، یاغو، مرغ نوروزی اروپایی، صدای گربه، اصطبل، در اصطبل نگهداری کردن، میومیو کردن، پر ریختن، حبس کردن، موی ریختن