مسوقلغتنامه دهخدامسوق . [ م َ ] (ع ص ) ستور رانده شده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیش رفته .
مسوقلغتنامه دهخدامسوق . [ م ِس ْ وَ ] (ع اِ) چوبی که بدان ستور را رانند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مسوقلغتنامه دهخدامسوق . [ م ُس ْ وِ ] (ع ص ) سوق دهنده بطرف صید. (از اقرب الموارد): بعیر مسوق ؛ شتر که شکار راند و شکاری (شکارچی ) را بر شکار قادر گرداند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).