ملفلغتنامه دهخداملف . [ م ِ ل َف ف ] (ع اِ) چادر و قزاگند. (منتهی الارب ). چادر و جامه ای که بر خود پیچند در هنگام خواب و شمد. (ناظم الاطباء). لحافی که خود را بدان پیچند. (از اقرب الموارد).
ملفلغتنامه دهخداملف . [ م ِ ] (ع اِ) به لغت مراکش ، پارچه . (ناظم الاطباء). به مغرب ، ماهوت . ج ، ملوف : برأسی شاشیة ملف حمراء. (از دزی ج 2 ص 613). و رجوع به ترجمه ٔ فرهنگ البسه ٔ مسلمانان تألیف دزی ص <span class="hl" dir=
ملولغتنامه دهخداملو. [ ] (اِخ ) سومین از عادلشاهیان در بیجاپور در 941 هَ . ق . (از طبقات سلاطین اسلام ص 291). و رجوع به همین مأخذ شود.
ملولغتنامه دهخداملو. [ م َ ل ْ وْ ](ع مص ) سخت سیر کردن و دویدن و تیزرفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ملولغتنامه دهخداملو. [ م َل ْ ل ُوْ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین جام که در بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع است و 178 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).