noisingدیکشنری انگلیسی به فارسینادیده گرفتن، سروصدا راه انداختن، صدا راه انداختن، سر و صدا و اشوب کردن
چنانکلغتنامه دهخداچنانک . [ چ ُ / چ ِ ] (حرف ربط مرکب ، ق مرکب ) مخفف «چنانکه » و چنانکه مخفف «چونانکه » گاه در اشعار شاعران به ضرورت رعایت وزن شعر آمده است . بدانسان که . بطریقی که . بنحوی که . بدانگونه که . بصورتی که و غیره : من ب