نژنکلغتنامه دهخدانژنک . [ ن َ ن َ ] (اِ) دام . تله . (از اوبهی )(جهانگیری ) (انجمن آرا). دام و تله که حیوانات را بدان گیرند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
چنانکلغتنامه دهخداچنانک . [ چ ُ / چ ِ ] (حرف ربط مرکب ، ق مرکب ) مخفف «چنانکه » و چنانکه مخفف «چونانکه » گاه در اشعار شاعران به ضرورت رعایت وزن شعر آمده است . بدانسان که . بطریقی که . بنحوی که . بدانگونه که . بصورتی که و غیره : من ب