زبان بومیnative language, native tongueواژههای مصوب فرهنگستانزبانی که کودکان بهصورت طبیعی فرامیگیرند متـ . زبان مادری mother tongue
alternativeدیکشنری انگلیسی به فارسیجایگزین، چاره، شق، شق دیگر، پیشنهاد متناوب، دیگر، متناوب، متبادل، تناوبی، نوبتی، نوبهای