زبان طبیعیnatural languageواژههای مصوب فرهنگستانزبانی که ساختگی نیست بلکه زبان بومی یک جامعة انسانی است
naturalدیکشنری انگلیسی به فارسیطبیعی است، احمق، طبیعی، ذاتی، عادی، فطری، بدیهی، سرشتی، قهری، غریزی، ساده، خلقی، نهادی، جبلی، استعداد ذاتی، دیوانه
پردازش زبان طبیعیnatural language processing, NLPواژههای مصوب فرهنگستانتولید و درک ماشینی زبانهای طبیعی بشر
زبانشناسی رایانشیcomputational linguistics, natural language processingواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از زبانشناسی که در آن از سامانههای رایانهای برای درک و حل مسائل زبانشناختی و آواشناختی استفاده میشود
naturalدیکشنری انگلیسی به فارسیطبیعی است، احمق، طبیعی، ذاتی، عادی، فطری، بدیهی، سرشتی، قهری، غریزی، ساده، خلقی، نهادی، جبلی، استعداد ذاتی، دیوانه
naturalدیکشنری انگلیسی به فارسیطبیعی است، احمق، طبیعی، ذاتی، عادی، فطری، بدیهی، سرشتی، قهری، غریزی، ساده، خلقی، نهادی، جبلی، استعداد ذاتی، دیوانه