نوهملغتنامه دهخدانوهم . [ هَُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) نهم . (فرهنگ فارسی معین ). عدد ترتیبی بعد از هشتم و پیش از دهم : اندامهای مفرد سیزده اندام است ... هشتم رباطات ... و نوهم اغشیه . (هدایةالمتعلمین ص 16، از فرهنگ فارسی معین ).
نواعملغتنامه دهخدانواعم . [ ن َ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناعمة. نرم تنان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ناعمة شود.
نواجملغتنامه دهخدانواجم . [ ن َ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناجمة. رجوع به ناجمة و ناجمی شود : در اکتساب خیرات و احتساب مبرات ... و جد در اصلاح نواجم شر و نوابع فتنه بر عمیدالجیوش بیفزود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 288).