چنیزولغتنامه دهخداچنیزو. [ چ ِ ] (اِ) پول نقد و آماده . (ناظم الاطباء). اما در فرهنگهای دیگر دیده نشد.
نیکوییلغتنامه دهخدانیکویی . (حامص ) نیکوی . خیر. خوبی . مقابل شر و بدی : به شه گفت گیو ار تو کیخسروی نبینی ازین آب جز نیکوی . فردوسی .نگیرد ترا دست جز نیکوی که از مرد دانا سخن بشنوی . فردوسی .چنین گف