noiseدیکشنری انگلیسی به فارسیسر و صدا، صدا، اختلال، شلوغ، فریاد، طنین، خش خش، بانگ، امد و رفته، قیل و قال، پا رازیت، شایعه و تهمت، سروصدا راه انداختن، صدا راه انداختن، سر و صدا و اشوب کردن
Pekineseدیکشنری انگلیسی به فارسیپکنی، سگ دست اموز، ساکن شهر پکن، زبان و لهجه مردم پکن، سگ کوچک ودست اموز چینی