نثیلغتنامه دهخدانثی . [ ن َث ْی ْ ] (ع مص ) فاش کردن خبر را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شیوع دادن خبر را. (از اقرب الموارد). || پراکندن چیزی را و آشکار کردن . (ناظم الاطباء).
نطیلغتنامه دهخدانطی . [ ن َ طی ی ] (ع ص ) بعید. دور. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). مکان نطی ، جای دور. (منتهی الارب ). بلدة نیاطها نطی ؛ ای طریقها بعید. (منتهی الارب ). رجوع به نَطوشود. || منطوّ. (متن اللغة) (المنجد). مسدی . (المنجد). رشته ٔ درهم تنیده . رجوع به نَطو شود.<
پنتیلغتنامه دهخداپنتی . [ پ ِ ] (ص ) (در تداول عامه ) آنکه از شوخی و پلیدی احتراز نکند. سخت شوخ و با جامه و سر و روی آلوده که نظافت نداند، در اصطلاح «مشتیان » مقابل لوطی ، جَبان . بی حمیت . بی غیرت . چرک . دَنِس . قذر. لاابالی در پاکی و نظافت . فِژاکن . پَچل َ.
شالودهدیکشنری فارسی به انگلیسیbase, basis, bedding, cornerstone, foundation, ground, groundwork, infrastructure, nitty-gritty, substratum, substructure, underpinning