نواخترnova, Nواژههای مصوب فرهنگستانستارۀ متغیری که بهطور ناگهانی روشنایی آن به اندازۀ 10 تا 12 قدر افزایش مییابد
نوگیوشلغتنامه دهخدانوگیوش . (اِخ ) نام پادشاه جزیره ٔ طرطیانیوش است و آن جزیره ای بوده که عذرا در آن جزیره افتاد و نجات یافت . (برهان قاطع) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
نؤوشلغتنامه دهخدانؤوش . [ ن َ ئو ] (ع ص ) نَؤش . توانا و سخت گیرنده . (ناظم الاطباء). توانا و چیره دست . (منتهی الارب ).
کندنواخترslow nova, NBواژههای مصوب فرهنگستاننواختری که روشنایی آن در بیش از 150 روز به اندازۀ سه قدر کاهش مییابد
نوش نوشلغتنامه دهخدانوش نوش . (اِ مرکب ) گوارا باد. نوش باد. نوشانوش : نیست خالی بزم او از باش باش و نوش نوش نیست خالی رزم او از گیرگیر و های های . منوچهری .ساقی غم که جام جام دهدعمر درنوش نوش می بشود. خاقانی