obeyدیکشنری انگلیسی به فارسیاطاعت کنید، اطاعت کردن، تسلیم شدن، مطیع شدن، سرسپردن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن، تمکین کردن
چوبیلغتنامه دهخداچوبی . (اِخ ) پل چوبی بر خندق قدیم شمال تهران پشت دروازه ٔ شمیران پائین عشرت آباد که اکنون از میان رفته است و محل آن به چوبی شهرت دارد.
چوبیلغتنامه دهخداچوبی . (اِخ ) پلی بر زاینده رود بین اسپاهان و جلفا که در مشرق پل چهارباغ واقع شده . (جغرافیای طبیعی ایران ص 89).
obeyدیکشنری انگلیسی به فارسیاطاعت کنید، اطاعت کردن، تسلیم شدن، مطیع شدن، سرسپردن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن، تمکین کردن
obeyدیکشنری انگلیسی به فارسیاطاعت کنید، اطاعت کردن، تسلیم شدن، مطیع شدن، سرسپردن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن، تمکین کردن