oblat
اوبلاست
outblot
خالی کردن، بریدن و خارج کردن، از بیخ کندن، قطع کردن
شل، تصریف کلمه
hotbloods
انسداد
تقدیر، ثواب، اهدا نان
ملایم، پخت، پهن شده در قطبین
عمیقا
انبارها، ثواب، اهدا نان