پوفهلغتنامه دهخداپوفه . [ ف ف َ ] (اِصوت ) پوف . رجوع به پوف شود. || (اِ) در تداول شیرخوارگان هر خوردنی و آشامیدنی گرم و احیاناًسرد چون آش و پلو و چای و جز آن . بوف . بوفه . پوف .
وفعلغتنامه دهخداوفع. [ وَ ] (ع اِ) بنای بلند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بنای مرتفع و گویند زمین مرتفع. (اقرب الموارد). || ابر که از آن امید باران باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
وفعلغتنامه دهخداوفع. [ وَ ف َ ] (ع ص ) (غلام ...) کودک گوالیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). کودک گوالیده ٔ به بیست سال رسیده . (ناظم الاطباء). ج ، وِفْعان . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).