کود آلیorganic fertilizerواژههای مصوب فرهنگستانکودی که منشأ گیاهی یا دامی دارد و برای تقویت خاک به کار میرود
organicدیکشنری انگلیسی به فارسیارگانیک، الی، عضوی، سازمانی، اساسی، حیوانی، بنیانی، ذاتی، موثر درساختمان اندام، اندام دار، وابسته به شیمی الی، وابسته به موجود الی، اصلی
organicدیکشنری انگلیسی به فارسیارگانیک، الی، عضوی، سازمانی، اساسی، حیوانی، بنیانی، ذاتی، موثر درساختمان اندام، اندام دار، وابسته به شیمی الی، وابسته به موجود الی، اصلی