پولادینلغتنامه دهخداپولادین . (ص نسبی ) برنگ پولاد. فولادی . پولادی : چون سنجق شاهیش بجنبدپولادین صخره را بسنبد.نظامی .
گهولیدنلغتنامه دهخداگهولیدن . [ گ َ دَ ] (مص ) عوض کردن و چیزی را به چیزی بدل کردن . (ناظم الاطباء).