حاماسیسلغتنامه دهخداحاماسیس .(اِ) داروئی هندی یا ارمنی است ، و گویند آن شیری شیرین است در فربیون . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ج 1 ص 116).
حومسیسلغتنامه دهخداحومسیس . [ ح َ م َ ] (ع اِ) لاغر.(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مهزول . (متن اللغة).
هوماخسلغتنامه دهخداهوماخس . [ خ ُ ] (اِخ ) به گفته ٔ صاحب برهان نام پدرارسطو است که معلم اول باشد و این غلط است و نام پدر ارسطو نقوماخس بوده است . (یادداشت مرحوم دهخدا).