چهارچمنلغتنامه دهخداچهارچمن . [ چ َ / چ ِ چ َ م َ ] (اِ مرکب ) کنایه از عالم و جهان است . (از ناظم الاطباء).
چهارمینلغتنامه دهخداچهارمین . [ چ َ / چ ِ رُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) منسوب به عدد چهار. چیزی در مرتبه ٔ چهارم . که میان مرتبه ٔ سوم و پنجم قرار دارد. رجوع به چهارم و چارمین شود.
ورمنلغتنامه دهخداورمن . [ وَ م َ ] (هزوارش ، ضمیر) به لغت ژند و پاژند به معنی او باشد که ضمیر غائب است و به عربی هو میگویند. (ناظم الاطباء) (برهان ) .