تخممرغیovate, egg-shapedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامی شبیه به برش طولی تخممرغ در گیاهان که یک سر آن پهنتر از سر دیگر باشد متـ . تخممرغوار ovoid
واژتخممرغیobovate, inversely ovateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامی به شکل تخممرغ وارونه در گیاهان که قسمت پهن آن به سمت بالا یا نزدیک به رأس باشد
abateدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش می یابد، کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، اب گرفتن از، بزور تصرف کردن، خرد ساختن، فرو نشستن
نورتابabat-jour (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانچراغی معمولاً پایهدار که سرپوشی برای تنظیم نور داشته باشد
innovateدیکشنری انگلیسی به فارسینوآوری، نو اوری کردن، چیز تازه اوردن، بدعت گذاردن، ایین تازه ای ابتکار کردن، تغییرات و اصلاحاتی دادن در