درونکِشیcrowding-inواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن افزایش بعضی از مخارج ممکن است باعث افزایش شکل دیگری از مخارج شود
برونرانیcrowding-outواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن افزایش یک نوع از مخارج ممکن است باعث کاهش نوع دیگری از مخارج شود
overدیکشنری انگلیسی به فارسیبر فراز، در بالا، مافوق، رویی، فوقانی، بالایی، بیرونی، روی، بالای، در سرتاسر، بالای سر، متجاوز از، ان طرف، بسوی دیگر