paledدیکشنری انگلیسی به فارسیدلم برات تنگ شده، رنگ پریده شدن، رنگ رفتن، احاطه کردن، میله دار کردن، در میان نرده محصور کردن
impaledدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک شده، بر چوب اویختن، سوراخ کردن، احاطه کردن، چهار میل کردن، محدود کردن، میله کشیدن، سپوختن