pareدیکشنری انگلیسی به فارسیصحیح، پوست کندن، تراشیدن، کاستن، سرشاخه زدن، چیدن، قسمت ای زائد چیزی را چیدن
بازترازی ارزیcurrency realignment, realignmentواژههای مصوب فرهنگستانتغییر در ارزش اسمی (par value) برابری نرخ ارز قفلشده