نقیضهparodyواژههای مصوب فرهنگستانمتنی که در آن متون ادبی یا نمایشی دیگر را استهزا و نقد و تقلید میکنند
paradeدیکشنری انگلیسی به فارسیرژه، نمایش، تظاهرات، جلوه، سان، میدان رژه، خود نمایی، جولان، نمایش با شکوه، عملیات دسته جمعی، اجتماع مردم، رژه رفتن