partialدیکشنری انگلیسی به فارسیجزئي، بخشی، قسمتی، پارهای، جانبدار، طرفدار، نا تمام، متمایل به، طرفدارانه، غیر منصفانه، علاقمند به
دندانوارۀ تکهایpartial denture, partial denture prosthesisواژههای مصوب فرهنگستانبَرسازهای که جانشین یک یا چند دندان میشود و ممکن است ثابت یا متحرک باشد
دندانوارۀ تکهای متحرکremovable partial dentureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دندانوارۀ تکهای که بیمار بهراحتی میتواند آن را بردارد و بگذارد
دندانوارۀ تکهای بافتاتکاtissue-borne partial dentureواژههای مصوب فرهنگستاندندانوارۀ تکهای متحرکی که تکیهگاهش فقط بافت مخاطی است
دندانوارۀ تکهای دنداناتکاtooth-borne partial dentureواژههای مصوب فرهنگستاندندانوارۀ تکهای متحرکی که فقط دندانها تکیهگاهش هستند
دندانوارۀ تکهای بافت ـ دنداناتکاtooth-borne tissue-borne partial dentureواژههای مصوب فرهنگستاندندانوارۀ تکهای متحرکی که تکیهگاهش هم دندانهای پایه و هم نواحی بیدندان است
پُل 1bridge 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی دندانوارۀ ثابت که با اتصال به دندانها یا کاشتینههای دندانی (dental implants) مجاور، جانشین دندانهای ازدسترفته میشود متـ . دندانوارۀ تکهای ثابت fixed partial denture
partialدیکشنری انگلیسی به فارسیجزئي، بخشی، قسمتی، پارهای، جانبدار، طرفدار، نا تمام، متمایل به، طرفدارانه، غیر منصفانه، علاقمند به
partialدیکشنری انگلیسی به فارسیجزئي، بخشی، قسمتی، پارهای، جانبدار، طرفدار، نا تمام، متمایل به، طرفدارانه، غیر منصفانه، علاقمند به