passim، اینجا و انجا، همه جا
گذراندن، عبور، مرگ، گذرنده، مرور، در گذشت، فانی، زود گذر، بالغ بر
قدم زدن، گام زدن، با قدم اهسته رفتن، قدم رو کردن، پیمودن
مکث، مکی کردن
گذرنامه
عبور از بازی
گذر سنج
passim, round
frequently, often, passim, repeatedly
er _, passim, periodically, repeatedly