پخته شده
پته، اهسته دست زدن به، نوازش کردن، چونه زدن، دست نوازش بر سر کسی کشیدن
تپه
پاتریک، لب را بزیر اویختن، اخم کردن، لب ولوچه را جمع کردن
گل سرخ
بی قید و بند
apocopated
بدون سرپرستی
از بین رفته، از هم پاشیدن، پراکندگی کردن، اسراف کردن
برطرف شده، ازبن کندن، بکلی نابود کردن، از بین بردن، ریشه کن کردن