دوستداران، پدر، پدر روحانی
میترسد، تند تند حرف زدن، لهجه محلی، ذکر کردن، بطور سریع و رد خواندن
سفالگری، کوزه گر، سفالگر، دیگ ساز، پرسه زدن
خاک رس، خاک کوزه گری
کنجکاو
سرگردان
پاترسون
dissipaters، متلف